Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-02@07:55:50 GMT

در شب لیله‌الرغائب از خدا چه بخواهیم؟

تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۹۲۱۲۳

در شب لیله‌الرغائب از خدا چه بخواهیم؟

ایسنا/چهارمحال و بختیاری دبیر کانون‌های خدمت رضوی چهارمحال و بختیاری گفت: اولین شب جمعه ماه رجب به عنوان شب لیله‌الرغایب شناخته می‌شود و لازم است همه افراد شب رغبت‌ها یا شب لیله‌الرغایب را دریابند، زیرا انسان باید در این فرصت ارزشمند قیام کند که اولین قیام نیز قیام علیه نفس خود است.

محمد ابراهیم حجت‌پناه در گفت‌وگو با ایسنا در خصوص شب لیله‌الرغایب، اظهار کرد: اولین شب جمعه ماه رجب به عنوان شب لیله‌الرغایب شناخته می‌شود، در حقیقت ماه رجب به عنوان ماه ریزش گناهان شناخته می‌شود و ریزش گناهان در این ماه آغاز شده، در ماه شعبان نیز شاخ‌های درخت طوبی بر کره زمین گسترده و زمین به نمادی از بهشت تبدیل می‌شود و پس از آن مومنان با آمادگی که در این دوماه کسب کرده‌اند به ماه رمضان و مهمانی خداوند وارد می‌شوند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دبیر کانون‌های خدمت رضوی چهارمحال و بختیاری افزود: بنابراین اولین مرحله ریزش گناهان انسان از اولین شب جمعه ماه رجب آغاز می‌شود تا زمانی که به شب‌های قدر در ماه رمضان می‌رسد و در این شب‌ها فرد مومن می‌تواند به پرواز درآمده و با فرشتگان و ملائک هم‌نشین شود.

وی ادامه داد: شب لیله‌الرغایب به شب آرزوها تعبیر می‌شود که از لحاظ لغتی نیز صحیح است، اما لازم است به تذکری که از سوی علامه جوادی آملی بیان شده است، اشاره شود مبنی بر اینکه رغایب را به معنی رغبت‌ها مورد توجه قرار دهید، گاهی مشاهده می‌شود انسان‌ها از سرمایه و فرصتی که در اختیار دارند، به‌صورت صحیح استفاده نمی‌کنند و ارزش حقیقی آن را درک نمی‌کنند درخصوص لیله‌الرغایب نیز زمانیکه گفته می‌شود انسان‌ها روی رغبت‌های خود تمرکز کند، به همین معناست یعنی سطح خواسته خود را در حد یک آرزو پایین نیاورند، بلکه به رغبت‌های تعالی توجه داشته باشند و سر را از زمین بلند کرده و به آسمان نگاه کنند یعنی آسمانی بیاندیشند و رغبت‌های خود را از جنس آسمان قرار دهند.

حجت‌پناه عنوان کرد: لازم است همه افراد شب رغبت‌ها یا شب لیله‌الرغایب را دریابند زیرا انسان باید در این فرصت ارزشمند قیام کند که اولین قیام نیز قیام علیه نفس خود است قیام بعدی نیز موجب می‌شود قیام فرد علیه نفس خود او را قوی و کارآزموده کند و درنتیجه شخص برای وروود به کارزار قیام عیله انفاس شر آماده می‌شود.

دبیر کانون‌های خدمت رضوی چهارمحال و بختیاری با اشاره به ایام‌الله دهه فجر، اضافه کرد: امام خمینی (ره) نیز مردم را به قیام تشویق کرد درصورتی که به تعبیر قرآن این مردم می‌توانستند به زمین چسبیده باشند و سنگین شوند اما امام این مردم را سبک بال کرد و به پرواز درآورد و درنتیجه ملت ایران به درجه‌ای از بزرگی رسید که امروزه ملت ایران و انقلاب اسلامی در موقعیت ام‌القرای جهان اسلام  قرار گرفته است.

وی تصریح کرد: امام خمینی (ره) توانست افرادی که با سلاح مقابل مردم می‌ایستادند یعنی نیروی هوایی ایران را نیز با انقلاب خود همراه کند بنابراین امام خمینی (ره) ثابت کرد انسان قادر است سیری را آغاز کند که پایان این مسیر به مرحله‌ای وارد شود که چشم عالمیان خیره شود و تمامی معادلات را برهم زند.

حجت‌پناه یادآور شد: زمانی که گفته می‌شود شب رغبت‌ها یک فرصت ارزشمند است و به همین دلیل فرد باید نهایت استفاده را از آن داشته باشد یعنی آرزو و رغبت خود را میلیونی کند همچنین شخص می‌تواند آرزوهای بزرگ و بی‌نهایت از خداوند داشته باشد و خود را بزرگ بخواهد چرا که تمامی انسان‌ها در نزد خداوند دارای مراتب مختلف و درجات گوناگون هستند.

دبیر کانون‌های خدمت رضوی چهارمحال و بختیاری بیان کرد: بندگی خداوند رده سنی و جنسیت مشخصی ندارد و نیازمند سواد خاص نیست بلکه تمامی انسان‌ها در هر جایگاهی می‌توانند در شب رغبت‌ها از بزرگ‌ترین چیزهای موجود در عالم از خداوند طلب کنند اما اولین گام شروع کردن از خود انسان و قیام علیه نفس است.

وی افزود: شب لیله‌الرغایب دارای اعمالی است که این اعمال مرورکننده اتفاقات پیش‌رو یا خاطرات خوش گذشته هستند یعنی زمانی که شما در هر رکعت از ۱۲ رکعت نماز که به صورت دورکعتی خوانده می‌شود سوره قدر تکرار می‌شود یعنی خداوندا من درحال آماده‌سازی قله رفیع بندگی برای خود هستم و قصد دارم به یک جایگاه سلامت از بندگی دست پیدا کنم.

حجت‌پناه خاطرنشان کرد: انسان توانایی دستیابی به اوج بندگی را دارد اما فرد مومن مترقی و در اوج رغبت‌های بزرگ دارد و هم‌نشینی با خدا را از او درخواست می‌کند بنابراین در شب آروزها افراد رغبت‌های خود را مرور کنند و آن‌ها را بزرگ کنند که در این مسیر می‌توانند از بزرگان الگوبرداری کنند مانند شخصی که آرزوی خود را نزد پیامبر اسلام (ص) برد و از خداوند خواست که به او از هرچیزی بهترین چیز مانند بهترین مصلحت و تقدیر را عطا کند.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری منطقه چهارمحال و بختیاری لیلة الرغائب شب لیله الرغایب شب رغبت ها حجت پناه علیه نفس انسان ها ماه رجب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۹۲۱۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گربۀ محله مهم است

   عصر ایران؛ جمشید گیل - به تازگی یادداشتی در سایت عصر ایران به قلم جناب مهدی مالمیر منتشر شد با این تیتر: «آدم گرسنه اولویت دارد یا گربۀ محل؟!» (پنج‌شنبه، 6 اردیبهشت). تیتر یادداشت به خوبی گویای حرف نویسنده است. یعنی گربۀ محل اولویت ندارد. واژۀ "اولویت" در واقع مستمسکی است برای نفی حقوق حیوانات یا نفی نیکوکاری در حق حیوانات یا حیوان‌نوازی.

  نویسنده در یادداشتش نوشته که در پارکی در مرکز شهر، زوجی را دیده که "بسیار محترم به نظر می‌رسیدند" ولی از کنار مردی که "از وجناتش مشهود بود که از شمار کارتون‌خواب‌های شهر است"، اما به گربه‌ای که در آن نزدیکی بود، "چندین قطعه گوشت مرغ" دادند و گربه هم "با ولع مشغول بلعیدن قطعه‌های گوشت مرغ شد!"

  از ابتدا تا انتهای یادداشت جناب مالمیر داد می‌زند که او با غذا دادن به حیوانات مشکل دارد. اگر هم از سایر حیوانات نامی نمی‌برد و سوزنش گیر کرده است روی گربه‌های بیچارۀ شهر، دلیلش این است که سایر حیوانات تبدیل به "حیوانات شهری" نشده‌اند و مردم را در حال غذا دادن به آن‌ها نمی‌بیند.

  حیوان‌ستیزیِ نویسندۀ این یادداشتِ عجیب، البته دامن انسان‌ها را هم می‌گیرد. مثلا آن زوج تا وقتی که به آن گربه غذا نداده بودند "محترم به نظر می‌رسیدند"! این جمله معنایش این است که بعد از غذا دادن به گربه، معلوم شد که آن زوج محترم نیستند!

   سستی استدلال‌ها و لحن تمسخرآمیز آقای مالمیر، بعید است که هیچ یک از حامیان گربه‌ها را از کردۀ خود پشیمان کند. یعنی تقریبا با اطمینان می‌توان گفت که یادداشت مذکور، کنش کسی را مطابق بینش جناب مالمیر نخواهد کرد. با این حال ذکر چند نکته در نقد این یادداشت عجیب، ضروری است.

  یکم. کسانی که به گربه‌ها و سایر حیوانات شهر غذا می‌دهند یا آن‌ها را در صورت بیماری و آسیب‌دیدگی به بیمارستان می‌برند، مشغول انجام "کار داوطلبانه" هستند. کسی نمی‌تواند به دیگران بگوید «داوطلب انجام کاری شوید که من خوش دارم»!

  خوشبختانه غذا دادن به گربه‌های گرسنۀ شهر، که گاهی دو تا سه روز غذای درخوری نمی‌خورند، هنوز جرم‌انگاری نشده. تعداد حامیان گربه‌ها در سراسر شهر تهران (و سایر شهرها) آن قدرها زیاد نیست. ولی تعداد کسانی که مثل جناب مالمیر معتقدند آدم گرسنه به گربۀ محل اولویت دارد، خوشبختانه بسیار زیاد است.

  بنابراین این افراد هم می‌توانند مثل حامیان گربه‌ها آستین همت بالا بزنند و "کاری بکنند". اینکه بی‌عمل بنشینند و صرفا مشغول تحقیر و تمسخر حامیان گربه‌ها شوند، دردی از آدم‌های گرسنه دوا نمی‌شود.

  در حقیقت حرف افرادی نظیر آقای مالمیر این است که حامیان گربه‌ها باید با پول خودشان، کاری را انجام دهند که ما خوش داریم! البته همین تجویز هم نه از سر دلسوزی برای "آدم گرسنه"، بلکه محصول نفرت از "گربۀ محل" است.

  آدم‌های بی‌عمل معمولا اهل ایراد گرفتن به "اهل عمل" هستند. یعنی اگر از همین فردا دیگر هیچ کسی به گربه‌های شهر غذا ندهد و غذارسانی به افراد بی‌خانمان و کارتن‌خواب و ... باب شود، عده‌ای آدم بی‌عمل به همین کار هم ایراد می‌گیرند. مثلا می‌گویند چرا یک مشت گدای تنبل را که معلوم نیست چطور زندگی کرده‌اند که کارشان به بی‌خانمانی و کارتن‌خوابی کشیده، عادت می‌دهید به "غذا خوردن در ازای کار نکردن"؟ عیب‌جو همیشه چیزی برای گفتن و کوفتن بر سر این و آن پیدا می‌کند.

  دوم. آقای مالمیر نوشته است:

   «تبعات غذا دادن به حیوانات غیر خانگی بسیار جدی است. دخالت در گردش طبیعی زیستی حیوانات و کمک به زاد و ولد بی‌رویۀ گربه‌ها و سگ‌های خیابانی پیامدهای بسیار قابل ملاحظه برای شهرها در پی دارد. ازدیاد بی رویه این حیوانات برای شهرهای ما که از نظر معماری و خیابان‌کشی جایی برای حیوانات خیابانی در نظر نگرفته است می‌تواند مشکلات چندی به بار آورد. تصادف این حیوانات با خودروها می‌تواند صحنه‌های دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصل‌های سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»

  واقعیت این است که رشد شهرنشینی در زندگی بشر متمدن، بالاترین مصداق "دخالت در گردش زیستی حیوانات" بوده. قسمت عمدۀ محدوده‌ای که امروز شهر تهران محسوب می‌شود، دویست یا صد سال قبل "بخشی از طبیعت" بود. در آن دوران سگ‌ها و گربه‌ها در واقع داشتند در طبیعت زندگی می‌کردند ولی ما به تدریج "طبیعت آن‌ها" را به "شهر خودمان" بدل کردیم.

  پس وقتی آقای مالمیر روی نیمکت پارک لاله لم داده و نگران است مبادا گربه‌ای زیر "ماشین" برود و صحنۀ دلخراشی برای کودکان پدید آید، یا در خانه‌اش مشغول تماشای تلویزیون یا چک کردن تلگرامش است، در واقع از آسایشی بهره‌مند است که با دخالت در زندگی طبیعی و گردش زیستی حیوانات پدید آمده.

  از نظر میلیون‌ها مالمیری که در این کشور زندگی می‌کنند، چنین دخالتی اگر به سود انسان باشد، اشکالی ندارد ولی اگر به سود گربه‌ها و سگ‌ها باشد، روا نیست! مبنای این حرف صرفا "قدرت" است. یعنی ما آدم‌ها قدرت بیشتری نسبت به حیوانات داریم؛ بنابراین باید فقط به فکر منافع "خودمان" باشیم! در حالی که نقطۀ عزیمت "اخلاق" چیزی نیست جز "عبور از خود به دیگری".

   اگر شهرنشینی لازم است (که لازم است)، و اگر شهرنشینی نشانۀ رشد تمدن است (که هست)، و اگر انسان متمدن اخلاقی‌تر از انسان نامتمدن است (که چنین است)، پس چرا گربه‌ها و سگ‌ها نباید از برکات تمدن انسانی ما بهره‌مند شوند؟ ولو در حد چند لقمه و گاهی هم خدمات پزشکی.

  عقیم کردن گربه‌ها و ساختن پناهگاه‌های متعدد برای آن‌ها، البته ضرورت دارد و اقداماتی خردمندانه است؛ ولی اینکه دغدغۀ حیواناتی را نداشته باشیم که به ناچار در شهرهایی زندگی می‌کنند که ساختۀ ما آدم‌ها هستند، نشانۀ نوعی درخودماندگی یا اوتیسم گروهی است. یعنی ما آدم‌ها چنان در نژاد و نوع خودمان گیر کرده‌ایم که نمی‌توانیم درد و رنج حیواناتی را که قبلا شهرنشین نبودند و به دست ما شهرنشین شدند، درک کنیم.

  از نشانه‌های این درخودماندگیِ گروهی، این جملۀ آقای مالمیر است: «تصادف این حیوانات با خودروها می‌تواند صحنه‌های دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصل‌های سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»

ی  عنی تصادف گربه‌ها با خودروها، از این حیث اهمیت دارد که ممکن است دختر یا پسر آقای مالمیر با صحنۀ دلخراشی مواجه شود وگرنه جان و حق حیات آن گربه چندان هم مهم نیست. کاملا پیداست که مهدی مالمیر نمی‌تواند فراتر از "منافع انسان‌ها" به "مصائب زندگی گربه‌ها" بنگرد و بیاندیشد.

  او هر روزِ سال، آلودگی هوای تهران و آلودگی صوتی این شهر را تحمل می‌کند ولی حاضر نیست صدای نالۀ جفت‌خواهی گربه‌ها را در روزهای کم‌شماری از سال تحمل کند. این نگاه خودخواهانه، برخلاف ظاهر انسان‌گرایانه‌اش، عمیقا هم غیرانسانی است؛ چراکه انسان را در حد سگ و گرگ و شغال تنزل می‌دهد.

  در محیطی که گربه‌ها زندگی می‌کنند، اگر سر و کلۀ تعداد زیادی سگ و گرگ و شغال و روباه پیدا شود، اولین کار این حیوانات تازه‌وارد، گرفتن قمروی زیستی از گربه‌های نگون‌بخت است. برای دستۀ سگ‌ها یا گرگ‌ها، حق حیات گربه‌ها اهمیتی ندارد.

  البته بر سگ و گرگ عیبی نیست. آن‌ها صرفا بر حسب طبیعت خودشان عمل می‌کنند. ولی انسان موجودی است که می‌تواند با "فرهنگ" از طبیعت خودش فراتر رود و کارهایی را انجام دهد (یا انجام ندهد) که به حکم "طبیعت" باید انجام نمی‌داد (یا انجام می‌داد).    

  اساسا "تمدن" یعنی مهار "طبیعت". همین شهرنشینی با مهار طبیعت در زندگی بشر فراگیر شده. وگرنه انسان هنوز در غار زندگی می‌کرد. مهار سیل و زلزله، مصادیقی از مهار طبیعت‌اند. شکل‌گیری تمدن یا پر و بال گرفتن آن نیز بدون عبور از "وضع طبیعی" میسر نبود.

  خلاصه اینکه، ما انسان‌ها نباید در برابر سگ‌ها و گربه‌ها مثل سگ و گربه رفتار کنیم! اومانیسم را نباید با اگوئیسم (خودگرایی) -یکسان گرفت! انسان موجودی است که توان "فراتر رفتن از خودش" را دارد و دقیقا به همین علت جایگاه ویژه‌ای بر این سیاره بر این خاک پیدا کرده.

  اما این جایگاه ویژه مجوز بی رحمی در حق حیوانات نیست بلکه برعکس، در مجموع باید به سود "دیگران" (یعنی حیوانات) هم تمام شود. تجویز رفتار بیرحمانه با حیوانات، در واقع انسانیت‌زدایی از انسان است.

 دقیقا به همین دلیل امروزه پروژۀ تولید گوشت مصنوعی در دستور کار نهادهای علمی جوامع متمدن‌تر قرار گرفته است؛ چراکه تولید گوشت مصنوعی، از درد و رنج عظیمی که ما انسان‌ها بر حیوانات تحمیل کرده‌ایم می‌کاهد.

  جک لندن در رمان درخشان سپید دندان، دربارۀ وایدن اسکات که آخرین صاحب سگ-گرگی به نام سپید دندان بود، در توضبح رفتار مهربانانه و مسئولانۀ اسکات با آن سگ باهوش و مصیبت‌کشیده، نوشته است:

  «وایدن اسکات وقت خود را صرف این کرده بود که حیثیت سپیددندان را بازگرداند و یا به عبارت بهتر آبروی انسانیت را از گناهی که نسبت به آن حیوان کرده بود به جوی رفته باز آرد. این مسئله برای وایدن اسکات امری وجدانی بود؛ دِین شرافت بود؛ دِینی که انسان به حیوان داشت و باید ادا می‌شد.»

  سپیددندان درواقع نماد تمامی حیواناتی است که در طول تاریخ از دست ما انسان‌ها درد و رنج زیادی را تحمل کردند و به سختی زیستند و مظلومانه مردند یا کشته شدند. ما به حیوانات بدهکاریم و به قول جک لندن، باید در پی "اعادۀ حیثیت از نژاد بشر" باشیم.

  نظرات آقای مالمیر در خدمت تداوم حیوان‌ستیزی یا بیرحمی تاریخی ما نسبت به حیوانات است. چنین نظراتی قطعا آبروی انسانیت را به جوی رفته بازنمی‌آرد. فضیلت در ترک خودخواهی است نه در خودپرستیِ فردی یا گروهی. به قول شاملو: انسان دشواریِ وظیفه است.

    

 

 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پیامبر اسلام گربه‌ها را دوست می‌داشت اول لب بود که دندان آمد/ آدم گرسنه اولویت دارد یا گربه محل؟! شهرداری تهران و سگ‌ها و گربه‌ها

دیگر خبرها

  • گربۀ محله مهم است
  • قیام طوفان‌الاقصی از غزه آغاز شده اما تداوم آن به صورت جهانی است
  • کشف عجیب یک «همدان» دیگر در ایران! + ویدئو
  • شوخی دور از ذهن ابراهیم رئیسی با محافظان خود + ویدئو
  • (ویدئو) خلاصه بازی الاتحاد ۱ - الهلال ۲
  • (ویدئو) سیل وحشتناک در عربستان سعودی همه را ترساند
  • (ویدئو) سکانس بامزه‌ای که از «بمب یک عاشقانه» وایرال شد
  • (ویدئو) گل زیبای مهدی قایدی به الوصل
  • آن چه این نامردمان با جان انسان می کنند! | ببینید
  • ببینید | ادعای رییس پژوهشگاه رویان برای احیای نسل دایناسور توسط انسان